سالانهی طراحی معاصر فرزاد
زمستان امسال (۹۵) فراخوان سالانهی طراحی معاصر فرزاد را در اینستاگرام دیدم و تصمیم گرفتم برای آن کار بفرستم. خیلی به برچسب «معاصر» که روی این فراخوان گذاشته شده بود فکر کردم. مخصوصن به اینکه معاصر اینبار صفتیست برای «طراحی» و نه برای «هنر».
وقتی میگوییم «هنر معاصر» منظورمان چیست؟ اگر سری به چند کتاب یا سایت هنری بزنید، یکی از جوابهای متداول این است: هنری که در عصر ما ساخته میشود. من این تعریف را خیلی دوست دارم؛ اما علاقمندم کمی عمیقتر آن را بررسی کنم. موضوع هنری که در عصر ما ساخته میشود میتواند در مورد عصر ما باشد یا در مورد اعصار قبل یا بعد از ما باشد، میتواند با استفاده از ابزارها و رسانههایی که در عصر ما بوجود آمدند ساخته شود، میتواند با ابزارها و رسانههایی که در اعصار قبل از ما بوجود آمده و هنوز حضور دارند ساخته شوند. ولی در نهایت نمیتوانند محتوایی معاصر نداشته باشند، چون موضوع و فرم هرچه باشند، محتوای اثر که درواقع نظر هنرمند را نشان میدهد، مختص به زمان خود اوست.
وقتی میخواستم برای ۳ کار اتود بزنم، با خودم گفتم چه بهتر که موضوع، محتوا و فرم آثارم را معطوف به زندگی معاصر خودم کنم. وقتی به این قضیه فکر میکردم، از نیمههای شب گذشته، با مسعود در جادهی تهران- مشهد بودیم. همینطور که به جاده نگاه میکردم از خودم پرسیدم «مهمترین موضوعاتی که در حال حاضر درگیر آنها هستم، چیستند؟ و کدام یک را میتوانم درونمایهی یک اثر هنری کنم؟» در نهایت به سه نتیجه رسیدم: خودم، وضعیت مالیام، و ارتباطم با دیگران.
خود
خودم، بیشترین چیزی است که همیشه به آن میپردازم. فکر کنم در مورد اکثر آدمها همین باشد. تا به حال بیشتر از ۱۰۰ بار خودم را خودکار، مداد، ذغال، رنگ و … روی بسترها مختلفی کشیدهام. سعی داشتم خودم را بیشتر بشناسم و خودم را به مخاطبم بیشتر بشناسانم. مجموعهای از طراحیهای سلفپرترهام را میتوانید اینجا ببینید. نتیجهی اتودهایم در نهایت به این منجر شد:
استیتمنت
“جادو” یکی ازتاثیرگذارترین جاذبههای هنر است. مردمان غارنشین برای همین جنبهی جادویی به طراحی روی دیوارهای غار میپرداختند. یک طراحی، اگر هنرمندانه تولید شده باشد، تجربهای جادویی به مخاطبش هدیه میکند که او را برای لحظهای هرچند کوتاه از گذشته و آینده رها و غرق در لحظه میکند.
رنگ فسفرسانس، نور را در خود جذب میکند و بعد از قطع شدن منبع نور، تا مدتی کوتاه، از خود نوری سبز میتاباند. این نور سبز، برای من حالتی جادویی دارد و حتی بعد از مدتی طولانی، هنوز هم از دیدنش هیجانزده میشوم. در این اثر خودم را با این رنگ شبتاب کشیدهام. مخاطب با روشن کردن لامپ طراحی را “شارژ” میکند. بعد از خاموش کردن لامپ میتواند از طریق چشمی، طراحی را که از خود نور ساطع میکند ببینید. در واقع خود مقدسی بوجود آوردهام که از خود نوری سبز متساطع میکند.
مشخصات
بدون عنوان، رنگ فسفرسانس روی بوم به همراه جعبه، عینک شنا و لامپ هالوژنی، اندازه: ۳۰ در ۴۰ در ۴۰ سانتیمتر، تاریخ اجرا: زمستان ۱۳۹۵
اقتصاد هنرمند
یکی از مهمترین چیزهایی که من و دوستان هنرمندم به آن فکر میکنیم این است که چطور خرجمان را در وضعیت کنونی بازار هنر درآوریم. این برای هنرمندان نقاش و مخصوصن هنرمندانی که از مدیوم «طراحی» استفاده میکنند شدت بیشتری دارد. حتی در اینستاگرام هم معمولن یک نقاشی بیشتر از طراحی لایک میخورد، و نقاشی همیشه خواهان بیشتری از طراحی دارد.
برای اینکه این موضوع را به ایده درآورم، فکر کردم برای کم کردن تلخی موضوع، عنصر طنز را به آن اضافه کنم. صندوقی درست کردم به شکل یک صندوق صدقات، با این تفاوت که یک جبعه به آن اضافه کردم و در آن جعبه حدود ۳۰۰ طراحی در ابعاد ۸ سانتیمتر در ۸ سانتیمتر گذاشتم. روی صندوق راهنمایی به این شکل گذاشتم:
به این صورت که مخاطب با انداختن یک سکه یا اسکناس درون صندوق، میتواند یک طراحی از درون جعبه بیرون بکشد و با خود ببرد. درواقع به ازای داشتن یک طراحی کوچک، مبلغی ناچیز به هنرمند کمک میکند.
استیتمنت
اکثر هنرمندان حوزهی تجسمی فقیرند. یا درآمدشان بسیار پایین است، یا باید برای ادامهی زندگی هنریشان، در کنار کار هنری به کارهای درآمدزای دیگری مشغول باشند. برخلاف دیگر رشتههای هنری همچون تئاتر، موسیقی و سینما، هنرمندان تجسمی نه تنها برای دیده شدن کارهایشان “بلیط” نمیفروشند، بلکه در اکثر شهرهای ایران مجبورند با پرداخت مبلغ قابل توجهی، دیوارهای خاک خوردهی گالریها را اجاره کنند. هزینهای که به دلیل رکود بازار هنری، کمتر پیش میآید به سود تبدیل شود. کم بودن مخاطبین هنرهای تجسمی در جامعه نسبت به سایر رشتههای هنری نیز از طرفی این پدیده را تشدید میکند. مخاطبینی که برای دیدن آثار حوزهی تجسمی وقت میگذارند، حاضر نیستند حتی مبلغ بسیار کمی برای آنها خرج کنند: حتی اگر قرار باشد سفارش یک پرتره از خودشان بدهند. همه انتظار دارند هنرمند برایشان رایگان کار کند.
مشخصات
“صندوق حمایت از هنرمند”، چوب و فوم همراه با ۳۰۰ قطعهی طراحی در ابعاد ۱۰ در ۸ سانتیمتر، سایز صندوق: ۲۰ در ۳۰ در ۲۲ سانتیمتر، تاریخ اجرا: زمستان ۱۳۹۵
ارتباط
یکی از مهمترین ویژگیهای عصر من، نحوهی ارتباط آدمها با هم از طریق مخابرات است. آدمها با تلفن، اساماس و اینترنت به راحتی و سرعت با هم ارتباط برقرار میکنند. ملاقاتهای حضوری به ملاقاتهای ویدئویی آنلاین تبدیل شدهاند، نامهها به ایمیل و اساماس و … . از سویی مخاطبین هنر میتوانند از طرق مختلف با هنرمند ارتباط برقرار کنند، نظرتشان را آنها در میان بگذارند و سوالات خود را بپرسند. چه میشود اگر این ارتباط بین هنرمند و مخاطب خود تبدیل به درونمایهای برای اثر هنری شود؟ اثر هنری از طریق یک پیام مخابراتی برای مخاطب ارسال شود و مخاطب و هنرمند بتوانند بدون هیچ واسطهای، چه هنرمند در گالری حضور داشته باشد چه نداشته باشد، با مخاطبانش و مخاطبانش با او در ارتباط باشند؟
استیتمنت
شولگین، هنرمند روسی در بیانیهای خطاب به هنرمندان میگوید: «هنرمندان! ایدهی متعالی “هنر” را فراموش کنید. […] هنرمندان مدیا! مردم را با “چیدمانهای تعاملی” تقلبی خود بازی ندهید! شما به ایدهی “ارتباط” بسیار نزدیک هستید […] جاهطلبی را فراموش کنید و مخاطبان خود را احمق و معلول از درک ارتباطات خلاق فرض نکنید. امروزه اگر بخواهید میتوانید [از طریق ارتباطات] همنوعان خود را پیدا کنید». ایدهی این اثر بر اساس امکانات فوقالعاده و در دسترس برای ایجاد ارتباط میان هنرمند و مخاطبش است. مخاطب میتواند از طریق شماره، بعد از دیدن “طراحی”، به راحتی از طریق سرویس پیامک با هنرمند در ارتباط باشد، نظراتش را بگوید و سوالاتش را بپرسد. درونمایهی این اثر نیز طراحیست. البته با مدیومی متفاوت: کارکترهای دیجیتال گوشیهای همراه.
مشخصات
“ارتباط”، پرینت روی کاغذ عکس بههمراه طراحی با کارکترهای دیجیتال ASCII و ارسال با اساماس، اندازهی قاب: ۳۵ در ۲۷ سانتیمتر، تاریخ اجرا: زمستان ۱۳۹۵